۱۳۹۱ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

به دنبال تاریخ رسمی، از ایران تا ترکیه


دوستی نازنین و اهل خوی داشتم که در شیراز و هنگام تحصیل با هم آشنا شدیم. متاسفانه بعد از فارغ التحصیلی و هنگام شنا در رودخانه جغاتی غرق شد. نادر ترکمن، آدمی بسیار خوش مشرب و مهربان بود. یادش گرامی باد. خاطرات زیادی هم از او دارم. اوایل دهه شصت که میهمان خانواده او در خوی بودم، برادر او و یا یکی از بستگان نزدیکش که فوق دیپلم تاریخ و معلم مدارس راهنمائی بود، خاطرات خود را از تدریس تاریخ در قبل و بعد از انقلاب تعریف می کرد. ضمن صحبت، جمله ای گفت که برای من کاملا تاریخی شد. این جمله در عین سادگی، روایتی بسیار دقیق از سرگذشت تاریخ نگاری  در این سرزمین است. او گفت : «بعد از انقلاب فوق دیپلم تاریخ من کلا بر باد رفت!»
می گفت خوانده هایش، یا بر باد رفته و یا کاملا بر عکس شده است. در روایت قبل از انقلاب شیخ فضل الله نوری آخوند بدنام و ضد مشروطه ای بود که حتی روحانیان نیز او را برنتابیدند و حکم مرگش را صادر کردند، اکنون قهرمان شده است. رضاشاه بنیانگذار ایران نوین بود که اکنون دست پرورده انگلیس معرفی می شود. توضیح می داد که متاسفانه فرمولی هم ارائه نمی کنند که همه چیز را در منفی ضرب کنیم و تمام شخصیتها مثبت، منفی شوند و برعکس! بعضی شخصیتها و حوادث به کلی حذف شده اند و اشخاصی ظهور کرده اند که اسم آنها را هم نشنیده بودیم.
روایتی رسمی از تاریخ که مورد قبول تمام خرده فرهنگهای موجود در ایران باشد، امری دست نیافتنی است. بنوعی هم در ذهنیت بسیاری از جمله من، رسوخ کرده است که گوئی واقعیتی است جهان شمول. بر اساس همین ذهنیت سالهاست از همکاران و مدیران ترکیه ای که در صنایع نوشابه ایران کار می کنند، خواهش می کردم کتابهای تاریخ مدارس متوسطه ترکیه را برای من تهیه کنند، تا با روایت رسمی تاریخ در آن سرزمین آشنا شوم. در آنجا نیز مانند ایران و احیانا بسیاری از نقاط جهان، کتابهای درسی را از کتابفروشی های معمولی نمی توان تهیه کرد. چون خیلی موضوع برای من اهمیت داشت، خودم دست به کار شدم و در کتابفروشی های مختلف ترکیه درخواستم را مطرح کردم.
پس از کلی سوال و جواب با افراد مختلف، دیدم خیلی موضوع برای آنها آشنا نیست. و هر بار کتابی را پیشنهاد می کنند و می گویند آنچه تو می خواهی در اینها هست، دنبال چه می گردی؟. یک باره متوجه شدم آب در هاون می کوبم و در واقع روحیه ایرانی من را آواره کتابفروشی های آناتولی کرده است.
ترکیه و ایران گرچه اشتراکات فرهنگی و زبانی و مذهبی زیادی دارند ولی دست کم در خصوص تاریخ رسمی، دو سرزمین به غایت متفاوتی هستند. تاریخ در ترکیه، حکایتی مشابه فرانسه و انگلیس و آلمان دارد. نه ادعای هزاران سال تاریخ و تمدن دارند و نه تفاوتی می کند که حوادث تاریخی آن کشور را تاریخدانی با نگرش مذهبی نوشته باشد و یا حتی ضد مذهبی. از سلجوقیان و نبرد سرنوشت ساز ملازگرد تا فتح استابنول و تا پایان عثمانی و ظهور ترکیه جدید، چندان اختلافی در روایات نیست. دنبال دیدگاه رسمی در این خصوص گشتن، امری ایرانی است که برای آنها چندان قابل درک نیست. دو سه کتابی که خواندم، همین مطلب را کاملا تائید کرد.
قطعا نگرش تاریخ نگار، در تحلیل چرائی حوادث موئر است. ولی اختلاف از دو قرن سکوت زرین کوب تا روایت همفکران مرتضی مطهری، نشانه چیز دیگری است. آنچه که اکنون به عنوان تاریخ به بچه ها درس داده می شود حتی مورد قبول نظام مقدس هم نیست و میزان وضع فعلی افراد و نگرش منتسب به آنهاست. از روایت دولت موقت در اوایل انقلاب، تا تاثیر هاشمی رفسنجانی، مدام در حال بازنگری است. وضعیت تاریخ گذشته های دور که علی الاصول باید کمتر محل مناقشه باشد، از این هم بدتر است. بسیاری از هم میهنان به حذف نام پادشاهان از کتابهای درسی اعتراض دارند و از اینکه ایران قبل از اسلام بی اهمیت جلوه داده می شود، ناراحتند. امثال من هم در این کشور کم نیستند که مدعی اند هخامنشیان و ساسانیان چندان ارتباطی به آنها ندارد و اگر هم داشته باشد در جهتی مخالف است. بعید است در روایت رسمی تاریخ کشور حتی در آینده ای دور توافقی حاصل شود. با این اوصاف،  معلوم نیست مسائل ملموس تری مانند زبان و فرهنگ های مختلف، در شرایطی که نگرشی خاص قادر نباشد خود را به بقیه تحمیل کند، چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟ 

۴ نظر:

  1. باید در مورد این مطلب فکر کنم.

    پاسخحذف
  2. با درود، در این نوشته یک واقعیت و یک تناقض آشکار دیده میشود.آنچه در مورد تاریخ نویسی کنونی در ایران و نحوه برخورد با تاریخ و وقایع تاریخی‌ مطرح میشود کاملا درست. اینکه تاریخ چند هزارساله ایران توسط به آصطلاح "مسئولین" یا دچار تحریف شده و یا زیر تیغه چاقوی جراحی میرود شکی نیست. این هم امری شگفت آور نیست به دو دلیل: ۱- تاریخ توسط غالبین و نه‌ مغلوبین نگارش میشود، ۲- نتیجه عدم تحریف تاریخ برای این حضرات چیزی جز تًف سربالا نمی‌‌بود.اما نکته مورد تناقض در این نوشته، تصویری است که نویسنده از تاریخ - مشخصا - کشور ترکیه ارائه میدهد. بر خلاف تصور (توهم) نویسنده مقوله تاریخ و تاریخ نویسی در ترکیه فراتر از تحریف و سانسور میباشد بلکه طراحی و تولید یک تاریخ "همگان پسند" توسط آتاتورک میباشد.دو نمونه بارز آن مساله ارامنه و کردها که اساسا توسط شونیستهای ترک نفی میشود، دیگری نقش و عملکرد دولت‌های ترک در اواخر دوره امپراطوری عثمانی تا به امروز ان بویژه سابقه و عملکرد شخص آتاترک در جریان فروپاشی امپراطوری و تشکیل حکومت نوین ترکیه میباشد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. مسئله ارامنه و مسئله کردها در ترکیه جدید موضوع جداگانه ای است. اگر از منظر ترکها به قضیه نگاه کنیم به نظرم قضیه تاریخ همین است که عرض کردم.
      مثال می زنم. اهالی شیراز از تاریخ ایران یک روایت دارند؟ مذهبی ها و غیرمذهبی های آن شهر، از حوادث ایران و پیشرفتها و پسرفتهای آن یک روایت دارند؟ قطعاً اینطور نیست.

      البته بسیاری از ترکهای ایران اساساً این روایت تاریخی موجود را توهین به خود می دانند.

      حذف
  3. خدمت آقای محمد بابایی:

    پاسخ شما به نظر بنده چند اشکال بزرگ دارد:

    ۱- مثالی که در مورد شیراز زدید به هیچ وجه درست نیست، من فکر نمیکنم مردم شیراز حمله مغول به ایران را نفی کنند. مسلما روایاتی که سینه به سینه نقل شده و به دست ما رسیده میتواند در جزئیات تفاوتی داشت باشند اما هرگز با اصل ماجرا‌ در تناقض نیستند.

    ۲- در همین راستا باید متذکر شد که قتل‌عام ارامنه به دست عثمانی یک واقعیت اثبات شده تاریخی‌ است که بجز ترکیه کس دیگری آنرا نفی نمیکند.

    ۳- به عنوان یک آذری و همانند میلیونها همزبان خود من نه‌ تنها مساله قتل عام را نفی نمیکنم بلکه نفی آنرا توهین به بشریت می‌دانم، مضافا که من نیز همانند سایر آذری‌ها خط و مرز خود با ترک‌ها (ترکیه) به خوبی‌ ترسیم کرده و حفظ می‌کنم.

    ۴- این مساله که آذری زبانها را شما در انتهای پیامتان در رابطه با این نسل کشی با ترک‌های ترکیه در یک کفّه قرار دادید توهین به مردم شریف آذربایجان، نوادگان ستار خان و باقر خان فرزندان راستین این مرز و بوم میباشد.

    ۵- بررسی منابع مختلف تاریخی‌ گواه بر این واقعیت می‌باشد که ساکنین اولیه این منطق، ارامنه، کردها و... بوده‌اند که پس از کوچ قبایل ترک و تحت فشار حکومت عثمانی مجبور به جابجایی می‌شوند . توصیه من به شما این است که تنها به انتشارات ترکیه بسنده نکرده منابع دیگری را نیز از نظر بگذرانید.

    سیز ساقلیک آرزو الریم (آرزومند سلامتی شما)

    پاسخحذف