۱۳۹۱ آبان ۱۰, چهارشنبه

واگنهائی که خالی می رفت



سال 1368 برای اولین بار در ایران سیستم فروش بلیط قطارها مکانیزه شد. مدیر و طراح و مجری این طرح مهندس همایون حریری یکی از بهترین و باسوادترین مهندسان کشور بود. در عرصه نرم افزار و سیستمهای کاربردی ایشان فردی شناخته شده و از سهامداران و بنیانگذاران اصلی شرکت همکاران سیستم هستند. با امکانات آن زمان و سیستم عامل داس و فایل سرور ناول نت ویر و بدون بانکهای اطلاعاتی امروزی، اجرای کاری با ماهیت آنلاین و مبتنی بر شبکه، واقعا کارستان بود.
این سیستم اواخر پائیز 68 افتتاح شد. سعی شده بود مشکلات اجرائی در ایام کم سفر برطرف شود. راه آهن چند نفر دستیار برای پروژه استخدام کرد که کارهای پشتیبانی سیستم و آموزش به بلیط فروشها و اپراتورها را انجام دهند، یکی از این دستیاران من بودم. من و دوستی دیگر خیلی خوب در این کار پیشرفت کردیم و عملا به دستیاران اصلی مهندس حریری تبدیل شدیم. همکاری ما گسترده تر شد و بعداً در شرکت همکاران سیستم ادامه یافت.
اشکالات اولیه سیستم به مرور بر طرف می شد. ما هم با جزئیات بیشتر آشنا می شدیم. آقای حریری از پیشرفت من و دوستم خوشحال بود. بعد از چند ماه به ندرت به ایشان مراجعه می کردیم و عموماً از عهده راهبری و رفع اشکالات بر می آمدیم. چند ماه بعد و در اوج شلوغی، متوجه اشکالی در سیستم شدم. توان من و دوستم مشکل گشا نبود. مهندس حریری را در جریان گذاشتم و ایشان در سالن فروش بلیط و پای فایل سرور و میان صدها مسافر، ناچار از تریس برنامه شد. اشکال در تشکیل قطار بود.
قطار در مسیر بین ایستگاههای تشکیلاتی مثل تهران و تبریز تشکیل می شود. ایستگاههای بین راهی  فقط توقف دارند و مبداء و مقصد محسوب نمی شوند. این میان دو استثناء وجود داشت : مراغه و اندیمشک. در آن تاریخ این دو ایستگاه هم تشکیلاتی بودند و هم ایستگاه بین راهی برای قطارهای تهران تبریر و تهران اهواز محسوب می شدند. ضمن ردیابی اشکال، متوجه اشکال مهمتر دیگری شدیم. واگن قطار درجه یک، برای ایستگاههای تشکیلاتی بین راه، در مسیر دو ایستگاه تشکیلاتی دیگر، اساساً تشکیل نمی شد. یعنی در دو مسیر تبریز و اهواز، برای واگنهای مراغه و اندیمشک سیستم بلیتی نمی فروخت. اما در عمل و عالم واقع، چنین واگنهائی وجود داشت و به قطار متصل بود. بلافاصله این سوال پیش آمد، چرا در چند ماه گذشته کسی چیزی نگفته؟ یعنی در تمام این مدت با این همه مسافر آواره، این دو واگن خالی می رفته؟ مگر چنین چیزی امکان دارد؟
اشکال را برطرف کردیم. جالب اینجاست بعد از آن نیز کسی چیزی نگفت. یعنی فروختن و یا نفروختن یک سالن درجه یک با هشت کوپه چهار نفری و 32 مسافر، هیچ انعکاسی در این سازمان عریض و طویل نداشت؟ اگر ما به طور تصادفی و در حال بررسی مشکلی دیگر، متوجه اشکال کارمان نمی شدیم، این دو واگن همچنان خالی می رفت؟ کسانی که با قطار مسافرت کرده اند، می دانند که قطار  ماموران رستوران و پلیس و کلی خدمه دارد. از همه مهمتر، رئیس قطاری دارد که اختیارات اصلی در دست اوست. باور کردنی نیست که آنها یک سالن خالی را طی چند ماه ندیده باشند. اطلاع دقیقی ندارم که این دو واگن در عالم واقع چه سرنوشتی پیدا می کردند. اما به راحتی می توان حدس زد که فقط در نرم افزار ما خالی می رفتند.

۲ نظر:

  1. خالی نبوده‌اند محمد جان! سیاست می‌برده‌اند

    پاسخحذف
  2. استاد بابایی عزیز،من از سال 72 تا 74 در اهواز سرباز بودم و مسیر قم تا اهواز را با قطار می رفتم.در مدت این 2 سال شاهد مدیریتهای عجیب و غریبی در قطار بوده ام که گفتنش شامل یک کتاب خاطرات قطور میشود.اما خاطرتان را جمع کنم که این واگنها مطلقا خالی نمانده اند و به صورت فروش مستقیم استفاده می شده اند :)

    پاسخحذف