۱۳۹۱ آبان ۲۶, جمعه

بانک سامان، روسفید بزرگ بحران


چند سالی است بی اعتمادی به پول رایج و تورم مزمن و همینطور تصمیم های شتاب زده و ویرانگر اقتصادی، مردم را واداشته برای حفظ ارزش دارائی خود، عمدتاً به سه حوزه مِلک و ارز معتبر خارجی و طلا پناه ببرند. البته این موضوع مختص ایران نیست. وقتی ارزش پول یک کشور پیوسته کاهش می یابد، همه جای دنیا مردم به روشهای مشابه پناه می برند. سالها پیش تورم وحشتناک در ترکیه، مارک آلمان را به دارائی اصلی ترکها تبدیل کرده بود.
در ایران بانکهای خصوصی و در راس آنها بانک سامان، پیشگام جذب پس انداز ارزی مردم شد. سودهای در خور توجهی نیز پیشنهاد کردند که مشوق مهمی بود. مثلا اگر کسی بیست و پنج هزار یورو را به صورت یک ساله سپرده گذاری می کرد، حدود صدوچهل یورو در ماه سود دریافت می کرد. حداقل حقوق کارگر طبق قانون کار که از دیپلم تا فوق لیسانس را در شرایط بی کاری فعلی مشمول می شود، حدود چهار صد هزار تومان است. با روند صعودی قیمت ارز، مدتهاست 140 یورو بیش از حداقل حقوق کارگر ارزش دارد. دقیقاً اطلاع ندارم که بانکهای خصوصی ایران توان پرداخت چنین سودهائی را چگونه کسب کرده اند، چون دویچه بانک آلمان هم به مشتریان خود چنین سودی پرداخت نمی کند. اما جذب تدریجی سپرده ها در طی چندین سال و مراجعه یکباره سپرده گذاران برای بستن حسابها، حتی در ممالک توسعه یافته و ثروتمند غربی هم بحران ساز است. از سایر بانکهای خصوصی اطلاعی ندارم، اما بانک سامان در چنین شرایط دشواری، تعهدات خود با مشتریانش را مو به مو اجرا کرد.
افتتاح سپرده های ارزی چند سالی است تبلیغ می شود. بانک خود را متعهد می داند اگر سپرده با  اسکناس نقد افتتاح شود، هنگام بستن حساب، پول نقد و با همان ارز تحویل مشتری خواهد شد. برای سپرده گذارانی که نگران ارزش دارائی خود هستند، پیشنهاد جذابی است. اما در خصوص بهره، مکانیزم محاسباتی اندکی فرق می کرد. بانک سود را متناسب با نوع و میزان ارز محاسبه، اما به مشتری اعلام می کرد معادل ریالی بهره را پرداخت خواهد کرد. چند سال پیش این موضوع چندان محل اعتراض نبود. اولا اصل سرمایه تضمین می شد، در ثانی قیمت رسمی و آزاد ارز چندان تفاوتی با هم نداشت. بعداً که این فاصله زیاد شد، بانک سامان سود سپرده ها را نیز به ارز خارجی پرداخت کرد. اما بحران اصلی زمانی رخ داد که دلار یک شبه از مرز سه هزار تومن گذشت و اعتماد به اقتصاد کشور نزد سپرده گذاران به کلی از بین رفت. نگرانی از ورشکستگی سیستم بانکی و ناتوانی بانکها از پرداخت اصل سپرده، دهان به دهان نقل محافل شد و تقریبا همه سپرده گذاران را روانه بانک کرد تا حسابهای خود را ببندند. چنین شرایطی ممکن است کمر بانک آو انگلند را هم بشکند.
اولین مسئله اجرای دقیق قرارداد مطابق فهم مشتری بود. همه ما وقتی به بانک مراجعه می کنیم حسب اعتماد و پیش زمینه ای که داریم، بیشتر به گفته های کارکنان آنجا اکتفا و استناد می کنیم. اوراقی را که برای امضاء به ما تحویل می شود، هرگز و بطور دقیق مورد مطالعه قرار نمی دهیم. حقیقت این است که بنا به دلایل ظاهراً حقوقی (و شاید دلایلی دیگر که من از آن اطلاعی ندارم)، بانک های خصوصی مسئولیتهای حقوقی خود در تبلیغات را دقیقاً در قرارداد با مشتریان قید نمی کنند. مطابق همین قرادادها که مردم معمولا ندیده آن را امضاء می کنند، دست بانک سامان خیلی هم برای پس دادن معادل ریالی این سپرده ها در شرایط بحرانی بسته نبود. تعهدات این بانک بیشتر مطابق آگهی های گسترده ای بود که قبلا برای جذب ارز پخش می کرد. بگذریم که اگر تعهدات محکم و محکمه پسند هم دست مشتریان بود و بانک اجرا نمی کرد، دست مردم به جائی بند نبود. آقا و یا خانمی که از یارانه چهل تومنی نگذشته، ولی سپرده سیصد هزار دلاری در این بانک دارد، به کجای این دستگاه قضائی باید شکایت می برد؟ اما تفسیر بانک از قرارداد، معادل همان چیزی بود که مشتری از آگهی های گسترده در سطح شهر برداشت کرده بود. یعنی تضمین اصل و سود سپرده، به ارزی که حساب با آن افتتاح شده است.
در خصوص نحوه بستن حساب، از همان ابتدا به مشتری اعلام شده بود که اگر یک میلیون دلار نیز سپرده داشته باشد، هنگام بستن حساب، هر روز معادل پانزده میلیون تومان امکان دریافت ارز خارجی خواهد داشت. احتمالا شائبه پول شوئی دلیل اصلی این محدودیت است. ولی در وضعیت بحرانی و علیرغم این شرط، بسیاری همچنان معترض بودند. مراجعین همه می گفتند بلیط داریم و فردا پرواز داریم و ضروری است همه پولمان را یکجا بگیریم. بانک پانزده میلیون تومان را هم دقیقا مطابق تعهد خود بر اساس قیمت رسمی محاسبه و روزانه دوازده هزار دلار و برای سپرده های یوروئی نه هزار و چهارصد یورو به مشتریانش پس می داد. حتی با یک مشتری هم چانه نمی زدند که حسابتان را نبنیدید. بعضی شعب به جزء دلار، سایر ارزها را در روزهای اولیه به اندازه کافی داشتند ولی پرداخت دلار از همان ابتدا مطابق ثبت نام و تعیین نوبت بود. ظاهرا نوعی تقسیم ارازی (جمع ارز!) بین بانکهای خصوصی وجود دارد و مثلا بانک پاساگارد بیشتر با درهم امارات کار می کند و بانک  سامان با دلار و یورو. مشتریانی که سپرده درهمی در بانک سامان داشتند و برای پس گرفتن ارز خود مراجعه می کردند، با مشکل مواجه شدند. بانک درهم کافی نداشت. اما با تک تک مشتریان وارد مذاکر شدند و سعی کردند آنها را به دریافت معادل دلاری راضی کنند، مردم نیز معمولا قبول می کردند. بعداً این موضوع برای یورو هم پیش آمد و چه بسیار افرادی که رضایت دادند باقی مانده حساب خود را به دلار دریافت کنند.
نوبت پرداخت دقیقاً رعایت می شد. شخصاً شاهد بودم که در شعبه یوسف آباد بانک سامان، معاون شعبه به رئیس شعبه مراجعه و اظهار کرد که چند نفر از مشتریان مراجعه نکرده اند، توضیح داد که تماس هم گرفته است. اجازه می خواست نوبت آنها را به سایر مشتریان واگذار کند. برای لحظاتی احساس کردم، نه در تهران! بلکه در یک شعبه بانکی زوریخ نشسته ام.
در خصوص سود، به طریق اولی دست بانک برای پرداخت معادل ریالی باز بود. ولی در همین شرایط بحرانی هم سود سپرده ها را به ارز خارجی پرداخت کردند. تا آنجائی که من پرس و جو کرده ام، حتی یک نفر هم از بستن حساب خود در بانک سامان و گرفتن اصل و سود سپرده، اظهار ناراحتی نکرده است. مدیریت بحران بانک سامان در شرایط حاضر، کم از شاهکار ندارد. اگر بحران ارزی کشور به سرانجامی برسد، بانک سامان به بزرگترین سرمایه ای دست یافته که شایسته آن است.
احترام عمیق به حقوق مشتری در بدترین شرایط، گوهری نایاب در این کشور است. چند سال پیش مخابرات بدون اجازه مشترکین، شماره های روند را برای فروش با قیمت بالا، از مشتریان پس می گرفت و به آنها شماره عادی واگذار می کرد. وقتی هم اعتراض شد، مخابرات قرارداد واگذاری خط را علم کرد که طبق فلان ماده، برقراری خط تضمین می شود اما شماره موقتی و دست مخابرات است. شرکتی دولتی، بندی را در قراداد گنجانده بود که می دانست مردم به آن دقت نخواهند کرد. و اگر دقت هم می کردند، در مقابل سیستم انحصاری مخابرات کاری از دست آنها بر نمی آمد. بانک سامان هیچ تفسیر حقوقی از قرارداد مشتریان نکرد که خلاف انتظار آنها باشد. گرچه هم شرایط بحرانی، و هم دست بانک خیلی بسته نبود. از همه مهمتر، داد مردم به جائی نمی رسید.

پی نوشت : بخش عمده ای از کار حرفه ای من به سیستمهای خزانه داری مرتبط است، و با کارهای بانکی کمابیش سر و کار دارم. حداقل از ده نفر که سپرده های زیر صد هزار دلار در بانک سامان داشته اند این اطلاعات را کسب کرده ام. از سرنوشت مبالغ بیش از این اطلاعی ندارم. از سایر بانکها هم اطلاع دقیقی ندارم. بانک سامان به سپرده های دلاری و یوروئی بیشترین سود را می داد، عموم ارزداران به این بانک مراجعه می کردند. از اینکه بانک سامان ممکن است به یک جناح حکومتی وابسته و پشت آن به منابع  لایزال ارزی متصل باشد، هیچ اطلاعی ندارم. آنچه برای من جالب بود، احترام عمیق و اجرای دقیق تعهدات بود که حتی در شرایط معمولی امری کم سابقه در کشور ماست. شرایط بحرانی که جای خود دارد. اینجا سرزمین کلیک های بیست و پنج تومنی است.

۱ نظر:

  1. جای شما خالی ، بانک تجارت یورو ای که در حسابم داشتم پس نمیده . مبلغش هم بیشتر از 1000 یورو نیست! میگه باید نقدا واریز کرده باشی تا پس بدیم، اما من یورو رو از کسی خریدم و اون به حسابم یورو واریز کرد!

    پاسخحذف